سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوستی

شیعه در پیشگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام
محمد بن سلیمان از پدرش نقل میکند که در محضر حضرت صادق علیه السّلام بودم که ابو بصیر وارد شد در حالى که نفس او گرفته بود، وقتى نشست حضرت‏ باو فرمود (1) اى ابو محمد این نفس بلند از چیست؟ عرضکرد قربانت اى پسر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم پیر شدم و استخوانم نازک شده و مرگم نزدیک با آنکه نمیدانم کار آخرتم چه مى‏شود و وضعم در آنجا چگونه است حضرت صادق علیه السّلام فرمودند اى ابو محمد تو هم این حرف را میزنى؟ عرضکرد قربانت شوم چگونه این حرف را نزنم؟ فرمود اى ابو محمد آیا نمیدانى خداى متعال جوانهاى شما را گرامى میدارد و از پیروان شما حیا میکند؟ ابو بصیر گوید عرضکردم فدایت شوم چگونه جوانها را گرامى دارد و از پیران شرم میکند؟ فرمود جوانها را گرامى میدارد عذابشان نمیکند و از پیروان شرم دارد حساب پس بکشد، باز گوید عرضکردم قربانت گردم آنچه فرمودى در باره ما تنهاست یا براى همه خداپرستانست؟ فرمود نه بخدا تنها براى شما نه همه جهان، عرضه داشتم جانم بقربانت ما را در اجتماع چنان بدنام کردند و لقبهاى زشت بما داده‏اند که از شدت ناراحتى پشت ماها شکسته و دلهایمان مرده و بخاطر روایاتى که دانشمندان آنها نقل کرده‏اند زمامداران خون ما را حلال مى دانند، حضرت صادق علیه السّلام فرمودند حدیث رافضیه «1» را گوئى؟ عرضکردم بلى فرمود نه بخدا سوگند آنها شما را باین نام نخوانند بلکه خداوند این نام را بشما داده آیا ندانستى که هفتاد نفر از بنى اسرائیل رها کردند فرعون و فرعونیان را بعد از این که گمراهى آنها برایشان آشکار شد و چون هدایت موسى را دانستند باو پیوستند از این جهت آنها را در لشکر موسى رافضه مینامیدند چون فرعون را رها کرده بودند و این دسته هفتاد نفرى از تمام لشکریان عبادتشان بیشتر و علاقه و دوستى آنها نسبت بحضرت موسى علیه السّلام و هارون علیه السّلام و فرزندان آن دو فزونتر بود خداوند بموسى علیه السّلام وحى فرمود که این نام را براى آنها در تو راه ثبت کن زیرا من آنان را
                        شیعه در پیشگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام، ص: 74
بدین نام نامیدم (1) و آن را بدانها بخشیدم و موسى علیه السّلام نیز همین کرد سپس از آن به بعد خداوند این نام را ذخیره فرمود تا بشما شیعیان بخشید.
اى ابو محمد دیگران خیر و خوبى را رها کردند و شما بدى را، مردم دنیا بصورت دسته‏ها و فرقه‏هاى مختلف درآمدند ولى شما با خاندان پیغمبرتان در یک دسته و فرقه‏اید، راه آنها را رفتید و آنچه را خدا براى شما اختیار کرده برگزیدید و خواستید افرادى را که خدا خواسته پس مژده باد شما را و باز بشارت باد باینکه بخدا سوگند شما در رحمت هستید نیکوکارانتان پذیرفته آن دربار و گنهکارانتان مشمول گذشت و عفوند، هر کس در روز قیامت از آنچه شما دارید و بدو پیوستید چیزى در دربار خدا نیاورد کار خوب او پذیرفته نگردد و از گناهش گذشت نشود، اى ابو محمد آیا ترا خوشحال ساختم؟ عرضکردم قربانت شوم بیش از این بفرما.
فرمود اى ابو محمد خداى بزرگ را فرشتگانیست که گناهان را از پشت شیعیان فرو ریزند آنچنان که باد برگها را از درخت پر برگ فرو میریزد و این همان فرموده خداوند است که میفرماید: فرشتگانى که عرش با عظمت الهى را بر دوش گرفته و آنان که پیرامون عرشند به تسبیح و ستایش حق مشغولند هم بخدا ایمان دارند و هم براى اهل ایمان از خدا آمرزش و مغفرت مى‏طلبند «1» بخدا سوگند استغفار و طلب آمرزش ملائکه براى شماست نه این مردم، اى ابو محمد آیا ترا خوشحال ساختم عرضکردم فدایت شوم زیادتر بفرمائید.
فرمود اى ابو محمد خداوند شما را در کتاب خویش یاد فرمود: برخى از آن مؤمنان بزرگ مردانى هستند که بعهد و پیمانى که با خدا بستند کاملا وفا کردند پس برخى بر آن عهد ایستادگى کردند (تا براه خدا شهید شدند) و برخى به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند «2» همانا
                        شیعه در پیشگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام، ص: 75
به پیمانى که خداوند براى ولایت و دوستى ما از شما گرفت وفا کردید (1) و شما دیگرى را بجاى ما نپذیرفتید و اگر چنین کرده بودید خداوند شما را سرزنش میفرمود چنانچه دیگران را سرزنش فرموده در آنجا که میفرماید: اکثر مردمان را در عهد استوار ندیدیم بلکه بیشتر را عهد شکن و بد کار یافتیم «1» اى ابو محمد آیا شاد شدى عرضه داشتم قربان بیشتر بفرمائید.
باز فرمود اى ابو محمد خداوند شما را در کتاب خویش یاد فرمود: برادروار روبروى یک دیگر بر تخت عزت بنشینند «2» بخدا از این آیه غیر از شما را اراده نفرموده اى ابو محمد آیا شاد شدى؟ عرضکردم قربان زیاده از این بفرمائید.
فرمود اى ابو محمد در آن روز دوستان همه با هم دشمنند بجز متقیان «3» بخدا از این نیز غیر شما در نظر نیست آیا شاد شدى؟ عرضکردم قربان باز بفرمائید.
فرمود اى ابو محمد خداوند ما و شیعیان و دشمنان ما را در یک آیه قرآن یاد نموده: آنان که اهل علم و دانشند با مردم جاهل نادان یکسانند. (هرگز یکسان نیستند و) منحصرا خردمندان عالم متذکر این مطلبند «4» منظور از اهل علم و دانش خود ما و نادانان دشمنان ما و شیعیان ما هم خردمندانند آیا خوشحال شدى؟ عرضکردم فدایت شوم بیش از این بفرما.
فرمود اى ابو محمد خدا را سوگند که براى هیچ کدام از جانشینان انبیاء و پیروانشان استثنائى نیست مگر امیر المؤمنین علیه السّلام و شیعیان او چنانچه خداوند در گفتار درست و راستینش میفرماید روزیست که هیچ حمایت خویش و یار و یاورى کسیرا از عذاب نرهاند و احدى را نصرت نکنند مگر آنکه خدا باو رحم کند «5».
شیعه در پیشگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام         80    بخش اخبار و روایات: .....  ص : 22
                        شیعه در پیشگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام، ص: 76
 (1) مقصود از آن کسى که ترحم مى‏شود على علیه السّلام و شیعیان اوست اى ابو محمد آیا شادت ساختم؟ عرضه داشتم قربان باز بفرمائید.
فرمود خداوند شما را در کتاب خویش یاد نموده آنجا که میفرماید (اى رسول رحمت) بدان بندگانم که (بعصیان) اسراف بر نفس خود کردند بگو از رحمت (نامنتهاى) خدا ناامید میباشید البته خدا همه گناهان را (چون توبه کنید) خواهد بخشید که او خدائى آمرزنده و بسیار مهربانست «1» بخدا از این آیه نیز غیر از شما را اراده نفرموده اى ابو محمد آیا شادت ساختم؟ گفتم قربانت گردم بیش از این بفرمائید.
فرمود اى ابو محمد باز خداوند شما را در قرآن یاد نموده آنجا که بشیطان میفرماید: هرگز ترا بر بندگان (با خلوص) من تسلط و غلبه نخواهد بود «2» بخدا از این آیه نیز امامان علیهم السّلام و شیعیان آنها را اراده فرموده آیا شاد شدى؟ عرضکردم قربان سخن را زیاد فرما.
فرمود اى ابو محمد باز خداوند شما را در قرآن یاد نموده: آنها با کسانى که خدا بآنها لطف و عنایت کامل فرموده یعنى با پیمبران و صدیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد و اینان (در بهشت) چقدر نیکو رفیقانى هستند «3».
منظور از پیامبران در آیه شریفه رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و ما در اینجا صدیقان و شهیدان و شما نیکوکاران هستید پس بنا بر این از نیکوکارى بر خود نشانى بگذارید چنانچه خداى بزرگ شما را نیکوکار نامیده اى ابو محمد آیا مسرور شدى؟ گفتم فدایت شوم باز بفرمائید.
فرمود اى ابو محمد باز خداوند شما را یاد فرموده آنجا که حال دشمنان شما
                        شیعه در پیشگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام، ص: 77
را در دوزخ حکایت میفرماید: (1) اهل دوزخ با یک دیگر گفتند چه شده که ما مردان مؤمن را که (بجرم ایمان بخدا) از سفله و اشرار میشمردیم (در دوزخ) نمى‏بینیم در صورتى که ما آنها را (در دنیا) مسخره و استهزاء میکردیم (آیا آنها اهل دوزخ نیستند و چشمان (ما) بر آنها نمى‏افتد؟ «1» بخدا از این آیه نیز غیر شما را اراده نکرده شما نزد مردم این دنیا از اشرارید ولى بخدا سوگند همین شما در بهشت خورسند و شادمانید ولى در دوزخ شما را میجویند آیا شادت ساختم؟ عرضه داشتم قربان سخن را زیاد فرما.
فرمود اى ابو محمد آیه‏اى نازل نشده است که مردم را ببهشت بکشاند یا اینکه یاد خیرى در او شده باشد مگر اینکه در باره ما و شیعیان ما فرود آمده و آیه نازل نشده که یاد بدى داشته یا اینکه مردم را بسوى دوزخ بکشاند مگر اینکه در باره دشمنان و مخالفین ما فرود آمده آیا شادت ساختم؟ عرضکردم قربان بیشتر بفرمائید، فرمود اى ابو محمد جزء ملّت ابراهیم و پیرو مرام او نیست مگر ما و شیعیان ما و سایر مردم از مرام او دورند اى ابو محمد شاد شدى؟ در روایت دیگرى هست که ابو بصیر عرضکرد بس است مرا «2».
عین این روایت با مختصر تغییرى از ابو بصیر نقل شده است «3».
و در همین کتاب در باب حالات یاران حضرت صادق علیه السّلام بیان شده «4».
و مرحوم شیخ صدوق این روایت را از پدر محمد بن سلیمان نقل فرموده «5». (2) توضیح: صاحب نهایه گوید خفر بمعنى شتابزدگى و حدیث ابو بکره به همین معنى است که گویند او در حال رکوع نظیر چهار دست و پا خزید تا بصف‏
                        شیعه در پیشگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام، ص: 78
برسد (1) در حالى که خفره النفس یعنى نفس او بشدت میزد، و شباب بفتح شین جمع شابّ بمعنى جوانست و در قاموس گوید کهل یعنى کهنسال کسى است که پیرى با او درآمیزد و عظمتى در قیافه او دیده شود یا هر کس که از سى سال یا سى و چهار سال بگذرد تا پنجاه و یک سال.
و صاحب نهایه گوید نبز بفتح نون و سکون باء بمعنى عیبجوئى کردنست و با حرکت باء بمعنى لقب است و تنابز یعنى یک دیگر را سرزنش کردن و با لقب خواندن و جوهرى گوید گفته مى‏شود بشارت دادم او را بفرزند تازه فابشر ابشارا یعنى پس (در مقابل نوید من) خوشحال شد و میگوئى ابشر بخیر یعنى مژده باد ترا بخوبى و همزه ابشر همزه قطع است.
صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ، یعنى وفا کردند به پیمانى که با خدا بستند که هر گاه دشمن را دیدند از او نگریزند، فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ، یعنى بعضى از آن افراد بنذر و پیمان خود وفا کردند، جنگ کردند تا شهید شدند، جوهرى گوید نحب بمعنى مدّت و وقت است مثلا میگویند قضى فلان نحبه یعنى فلانى وقتش گذشت و مرد و در اخبار زیادى قبلا ذکر شد «1» که این آیه در باره امیر المؤمنین علیه السّلام و حمزه و جعفر و عبیده علیه السّلام نازل شده گوید آن سه نفر دیگر غیر از امیر المؤمنین علیه السّلام شهید شده بودند و حضرت على علیه السّلام منتظر شهادت بودند، وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا، یعنى چیزى را از دین تبدیل و جابجا نکردند.
یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًى، یعنى روزى که بى‏نیاز نمیکند دوست نزدیک یا خودمانى وابسته، یا رفیق یا مدافع و یاور از دوست خود چیزى را از اغناء و نفع و دفع یعنى نمیتواند دوستش را بى‏نیاز کند یا نفعى باو برساند یا لا اقل بلا را از او بگرداند، وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ، ضمیر هم برمیگردد بکلمه مولى اوّل در آیه یا بهر دو مولى برمیگردد یعنى و نه آن دوستان یارى میشوند.
                        شیعه در پیشگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام، ص: 79
 (1) أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ، یعنى در جنایت افراط کرده‏اند با زیاده‏روى در گناهان.
لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ، یعنى ترا بر آنها تسلطى نیست و تسلط نداشتن شیطان بر شیعه باین معنى است که او قدرت ندارد شیعیان را از دین حق خود خارج سازد یا اینکه شیعیان میتوانند با پناه بردن و توسل بخداوند شیطان را از خود دفع نمایند.
جوهرى گوید آیه قرآن که میفرماید فَهُمْ فِی رَوْضَةٍ یُحْبَرُونَ «1» یعنى آنها در باغ و بوستان متنعم هستند خوشحالند و آنان را گرامى میدارند.
فرمایش امام علیه السّلام که فرمود براء بکسر باء بر وزن کرام و در بعضى از نسخه‏ها برآء بر وزن فقهاء است در هر دو صورت جمع برى بمعنى دور و بیزار است. (2) 94- از محمد بن عباس از .... از جابر بن یزید از حضرت باقر علیه السّلام در تفسیر آیه شریفه که میفرماید: ترا از اصحاب یمین ایمنى و سلامت است «2» فرمود اصحاب یمین شیعیان هستند خداوند به پیغمبرش این آیه را میفرماید یعنى همانا تو بسلامت میمانى از دست آنها که فرزندان ترا آنها نمى‏کشند. (3) و نیز على بن عبد اللَّه از ... از محمد بن مسلم از حضرت باقر علیه السّلام نقل میکند در باره همین آیه که حضرت فرمودند اصحاب یمین شیعیان و دوستان ما هستند «3». (4) 95- از محمد بن عباس از ... از یزید بن شراحیل نویسنده حضرت على علیه السّلام گفت از آن حضرت شنیدم که فرمود رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم برایم حدیث فرمود در حالى که آن جناب را بسینه خود تکیه داده بودم و عائشه کنار من ایستاده بود و
                        شیعه در پیشگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام، ص: 80
گوش میداد (1) و شنید سخنان آن حضرت را که فرمود: اى برادر من آیا سخن خدا را نشنیدى که میفرماید آنها که گرویدند و کردار شایسته دارند آنها بحقیقت بهترین اهل عالمند «1» این آیه در باره تو و شیعیان تست وعده‏گاه من و تو حوض (کوثر) خواهد بود وقتى دسته‏جات مختلف از جا کنده شوند شما را میخوانند در حالى که سراپا سفید و نورانى و سیر و سیراب هستید «2».


ارسال شده در توسط علیرضا نقویان